باسمه تعالی
برادر گرامی جناب آقای دکتر علی مطهری نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی
با اهداء سلام و تحیت
بنده به لحاظ سنّی، توفیق نداشتهام در محضر علامه شهید آیت الله مطهری رضوان الله تعالی علیه تلمذ کنم ولی چون همواره از آثار ارزشمند او بهره جستهام، خود را از شاگردان آن بزرگ مرد میدانم و به آن فرزانه روزگار، همچون دیگر استادانم احساس عشق و علاقه و مدیون بودن میکنم. همین احساس سبب شد نسبت به برخی مواضع فرزند بزرگوار آن مرحوم، تذکری مشفقانه داشته باشم بدان امید که مرضی آن روح بزرگ و ادای دینی به آن شهید سعید باشد.
سخنم در اصل مرتبط است با موضع چندین ساله شما درباره حصر. در نامه اخیر حضرتعالی به رئیس محترم قوه قضائیه آمده است:
“این نهاد (شورای عالی امنیت کشور) زمانی که کشور در حال آشوب بود اضطرارا این حق را داشته است که به صورت موقت چند ماهه تا زمان برقراری آرامش، حکم به حصر خانگی دهد.”
عرض میشود بله این حکم، اضطراری و موقت است، ولی آیا وقتی که محصورین، بر مواضع لجوجانه خود پافشاری میکنند و از آنان، هیچ ابراز ندامتی دیده نمیشود، رفع حصر معقول است؟ مخصوصا اینکه رسانههای حقیقی و مجازی دشمنان، جهت ارتباط گیری وسیع با آنان و روشن کردن آتش فتنه، در آمادگی کامل هستند. به هر حال از نظر حقوقی و فقهی، مادام که مصوبه شورای عالی در خصوص حصر، مورد بررسی مجدد قرار نگرفته و لغو نشده، بر قوت و اعتبار خود باقی است.
در این نامه گفتهاید : «سخن از محاکمه محصوران پس از رفع حصر، موجب وهن نظام جمهوری اسلامی است.» و این در حالی است که خودتان بارها خواستار رفع حصر و محاکمه محصوران شدهاید! که البته این محاکمه با فرض مزبور، بسیار ضروری و بجاست، چرا که آشوب آفرینیها و هنجار شکنیها و تشویق به تمرد و قانون شکنیهای این چند نفر که طی حدود بیست بیانیه (علیرغم دعوت مکرر و موکد رهبری به آرامش) انجام شد و هیچگاه خاطره تلخ آن از ذهن مردم پاک نمیشود، به قدری وسیع، شکننده و مخرب بود که کوتاه آمدن در برابر آن، از مصادیق ظلم به امام، شهدا و مردم است. به نظر شما اگر این اتفاق در زمان امام راحل(ره) رخ میداد عکس العمل ایشان چه بود؟! بارها گفتهاید اقدام به حصر، در تنافی با اصولی از قانون اساسی مانند اصول ۳۲و۳۳و۳۴ است، عرض میشود: تنافی، آن گاه متصور است که این اقدام، خود مبتنی بر قانون اساسی نباشد و حال آن که اصل ۱۷۶ این قانون که درباره شورای عالی امنیت کشور است میگوید یکی از وظایف این شورا عبارت است از : «بهرهگیری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی»
آیا آشوبهای دهشتناک سال ۸۸ که نمیتوان نامی جز «اقدام به براندازی» بر آن نهاد، از مصادیق «تهدیدهای داخلی و خارجی» نیست؟
در ضمن همانگونه که خودتان نیز اشاره کردهاید اصل ۱۷۶ ناظر به اقدامات موقت و اضطراری است و در این صورت باید گفت این اصل، بر دیگر اصول قانون اساسی مورد نظر شما که همگی ناظر به شرایط غیر اضطراری است، تقدم دارد. علمای اصول از این تقدم، به حکومت، ورود و مانند آن تعبیر میکنند.
ضمنا به این نکته مهم توجه داشته باشیم که از نگاه فقه اسلامی، تمرد سیاسی و فتنهگریهای براندازانه که از آن به «بغی» تعبیر میشود و فعالانِ آن را «بغاة» مینامند، از جرمهای سنگین و بسیار بزرگ است که همه فقهای اسلام اعم از شیعه و سنی، مقابله نظامی و انتظامی با آن و جهاد بر علیه بغاة را نه تنها جایز بلکه واجب میدانند. فقیه نامدار شیعه علامه حلّی مینویسد: لا خلاف بین المسلمین کافه فی وجوب جهاد البغاة. (تذکرة الفقهاء ج۹، ص۳۹۲) همین فقیه در تعریف «باغی» مینویسد: المراد من الباغی فی عرف الفقهاء المخالف للامام العادل الخارج عن طاعته «در عرف فقهاء، مقصود از باغی کسی است که با پیشوای عادل مخالفت کند و از اطاعت او خارج شود» (همان مدرک ، ص۳۱۹) فقیه برجسته صاحب جواهر نیز در تعریف بغی مینویسد: الخروج عن طاعة الامام العادل. (جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲۲)
بر این اساس باید گفت اقدام به حصر این چند نفر و استمرار آن (و برخورداری آنان از آسایش و امنیت و همه امکانات رفاهی) بزرگترین ارفاق به آنان است، چرا که به نظر بنده اگر از اینان رفع حصر شود و محاکمه گردند، بسیار بعید است به چیزی جز اعدام محکوم شوند و اگر هم آزاد گذاشته شوند، از خشم امت خروشان (که نمونهای از آن را در ۹دی ۸۸ شاهد بودیم) در امان نخواهند بود، به خصوص این که هنوز از مواضع خود کوتاه نیامدهاند، بنابراین اگر میخواهید به آنان کمکی کرده باشید معقولتر آن است که یک بار هم از آنان بخواهید دست از لجاجت بردارند و به دامان مردم برگردند بلکه زمینه ارفاق فراهم شود.
نیز در نامه مزبور نوشتهاید: «شعار های مردم در انتخابات اخیر نشان داد که این موضوع (رفع حصر) خواست اکثریت ملت ایران است.»
شگفتا! شعارهای عدهای خاص یا مشکوک و یا نشاندار را دلیل خواست اکثریت میدانید و از سیلهای خروشان مردم انقلابی در ۹ دی که بر اعدام این چند نفر پای میفشردند غفلت میکنید! یعنی همان مردمی که انقلاب کردند، و همواره مدافعان واقعی خط امام بوده و هستند و با هشت سال حضور در جبههها، امنیت همه اقشار جامعه از جمله منتقدان جنگ و عافیت طلبان دیروز و طلبکاران امروز را تامین کردند و همان مردمانی که امروز، فرزندانشان، مدافعان حرمند و امنیت بی نظیر کشورمان، مرهون رشادتهای آنان است. الحق و الانصاف، بودن با این مردم نجیب و ماندن با آنان، و در امان ماندن از وسوسههای غافلان و یا خناسان که دائما بر طبل تفرقه و انشقاق از امت و امام امت میکوبند، توفیق بزرگ الهی و مایه مباهات است.
سؤالی که گاه ذهنم را به خود مشغول میدارد آن است که چرا حضرتعالی این همه پیگیر مساله حصر هستید که تنها با حقوق شهروندی چند نفر مرتبط است و اکثر مردم یا نسبت به آن، بی اطلاع و یا بیدغدغه هستند ولی در مورد معضلات بزرگ کشور که دغدغه همه است و به حقوق شهروندی میلیونها نفر مربوط است مانند مساله حقوقهای نجومی، اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان، وامهای میلیاردی بیبرگشت، مدارک تحصیلی متقلبانه یا متهم به تقلب برخی مسئولین، تعطیلی بسیاری از کارگاهها و کارخانهها و بیکاری خیل عظیم کارگران و … نمیپرسید و نامه نمینویسید؟
روشن است که موضوع پیگیریهای شما درباره حصر، از مناظرههای سال ۸۸ ناشی میشود که طی آن، شاهد بد اخلاقیها و دو قطبیسازی فضای جامعه توسط کاندیدای پیروز بودیم.
سوال من و بسیاری از مردم این است که چرا در برابر این وضعیت که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، به نحوی بسیار زشتتر و چشمگیرتر رخ داد، نه تنها سکوت کردید بلکه از کاندیدای (به ظاهر پیروز) حمایت هم نمودید؟! در سال ۸۸ تنها با تعداد معدودی از شخصیتهای سابقهدار نظام بدرفتاری شد ولی در سال ۹۶، نهادهای مهمی مانند سپاه و بسیج و قوه قضائیه مورد حمله قرار گرفت و بر امنیت ملی کشور و اقتدار نظام، چنگ اندازی شد و با متهم نمودن خدمات ۳۸ساله نظام (که همواره زیر نظر امام و رهبری و با مشارکت خود این آقایان بوده است) زمینههای محکومیتهای حقوق بشری بر علیه کشورمان فراهم گردید!
آیا تکرار سخنانی از این قبیل که رای به یک طرف، مساوی است با وقوع جنگ، سلب آزادی، خانه نشین شدن زنان، تفکیک جنسیتی، گسترش فضای خشونت، و ارعاب و اعدام، دیوارکشی بین زن و مرد در پیاده روها و…. و رای به طرف دیگر برابر است با صلح و مدارا و آزادی و تمدن و پیشرفت و…. از مصادیق روشن دو قطبیسازی جامعه نیست؟ و آیا اساسا این گونه سخنان راست است و می توان بر آنها نام فریبکاری ننهاد؟ آیا این تعبیرات، ظلم آشکار در حق طیف وسیعی از نیروهای انقلاب نیست؟ آیا اینکه به منظور رای آوردن، به هر رطب و یابسی متمسک شویم و عملا اثبات کنیم هدف، وسیله را توجیه میکند، همان الگوی لیبرال دموکراسی غرب نیست؟ این رفتارها، با آرمانهای نورانی امام و با آرزوهای شهید مطهری چه تناسبی دارد؟
آیا حرکت کردن روی گسلهای قومی و مذهبی برای جمع آوری چند رای و آیا بالا بردن توقعات مذهبی و تحریک و تقویت زمینههای اختلاف، در چارچوب مصالح مردم وخدمت به امنیت کشور است؟ البته بنده به هیچ وجه، منکر برخی بد اخلاقیها و تخریبها در طیف مقابل نیستم و بد اخلاقیها از هر طرف که باشد محکوم است، ولی بیشتر سخنم متوجه دو نامزد نهایی است که یک طرف، با اخلاق و منش جوانمردانه و ضمنا مظلومانه ظاهر شد ولی طرف دیگر با….
بیجهت نیست که بسیاری میگویند اگر در این عرصه، فریبکاری و حریف هراسی و تخریبهای ظالمانه نبود، و طرفین از امکانات مساوی برخوردار بودند ، نتیجه انتخابات جور دیگری رقم میخورد.
از رخدادهای درس آموز تاریخ اینکه در خرداد سال ۸۸ که کاندیدای پیروز ۲۵ میلیون رای و رقیب او ۱۳ میلیون رای آورد، مدعیان انحصاری دموکراسی یعنی فتنه گران و حامیانشان، نه نامزد پیروز را رئیس جمهور دانستند و نه از رای مردم تمکین کردند و هنوز که هنوز است طلبکاری میکنند، ولی امروز، مردمان نجیب و با اخلاق و نیروهای انقلاب اسلامی با داشتن ۱۶ میلیون رای، نه تنها آقای روحانی را رئیس جمهور قانونی میدانند و از رای اکثریت (که آن هم رای به نظام اسلامی است) تمکین میکنند بلکه این پیروزی را به پیروزمندان واقعی یعنی همه ملت شریف ایران تبریک میگویند.
البته نباید از تبریک جداگانه و صمیمانه به حجة الاسلام و المسلمین آقای رئیسی و حامیانش نیز غفلت کنیم که با متانت و آرامش خود، قانون مداری، اخلاق محوری و انقلابیگری توامان خود را به ثبت تاریخ رساندند.
با پوزش از اطاله تصدیع
شیراز
علی اکبر کلانتری نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان رهبری
خرداد ۱۳۹۶
خدا حفطتان کند آقای کلانتری
ای کاش به صراحت شما همه حامیان حق ، موضع خود را شفاف بیان می کردند.
جزاه الله عن الاسلام خیر الجزاء
انشاالله که خدای متعال روز به روز بر توفیقات استاد عزیزمان بیافزاید.
جزاه الله عن الاسلام خیر الجزاء
انشاالله که خدای متعال بر توفیقات استاد عزیزمان بیافزاید.
پیام بسیار زیبا و متین و منطقی بود.
انشا الله که گوش شنوایی برای سخنان حق وجود داشته باشد.
اگر هم گوش شنوایی پیدا نشد، عاقبت همان خواهد شد که قرآن کریم می فرماید:
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ … (۱۸)سوره انبیاء