نامه آیت‌الله کلانتری به مولوی عبدالحمید

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای مولوی عبدالحمید، امام جمعۀ محترم اهل سنت زاهدان

سلام علیکم

همانطور که حتما خودتان هم واقف شده‌اید، سخنان اخیرتان، موجی از شادی در میان دشمنان ایران اسلامی به راه انداخت و تجزیه‌طلبان و آشوبگران را سر شوق آورد. ولی از طرف دیگر، اقشار گوناگون جامعۀ ایرانی اعم از شیعه و سنی را ناراحت و به دلایلی متعجب ساخت. تعجب از اینکه چرا این سخنان، درست در شرایط حساس کنونی که کشورمان درگیر برخی اغتشاشات و اقدامات تجزیه‌طلبانه است ابراز می‌شود؟! خیلی‌ها می‌پرسند: بر این سخنان تفرقه‌انگیز، جز تحریک احساسات و دمیدن در آتش فتنه، چه چیزی مترتب است؟! خواستار رفراندم شده‌اید! آن هم با نظارت نهادهای بین‌المللی!! کدام کشور جهان، پس از گذشت مقطعی از تاریخ خود، نظام و قانون خود را به رفراندم گذاشته است؟ آیا فرانسه و انگلیس و آمریکا و دیگر مدعیان دموکراسی، پس از چندین قرن از تشکیل نظامشان، رفراندمی برگزار کرده‌اند؟

آیا حاضرید راهکار رفراندم را به حکومت قرون وسطایی و تنها نظام قبیله‌ای جهان که در تاریخ خود، حتی یک بار هم صندوق رأی ندیده است یعنی عربستان، پیشنهاد کنید؟! شما خوب می‌دانید که اگر یک صدم حرف‌های شما را یکی از روحانیون عربستان بر علیه نظام پادشاهی آن کشور می‌زد، سرنوشتی جز بریده شدن گردن با شمشیر در انتظار او نبود.

شما که پیروزی طالبان در افغانستان را به آنان تبریک گفتید، چه اشکال دارد از آنان بخواهید نظام خود را به رفراندم بگذارند؟! البته مشروط به اینکه آنان رفراندم بلکه هرگونه انتخابات را بدعت و حرام ندانند! شما کدام نظام در جهان مثل نظام ایران اسلامی سراغ دارید که کار خود را به ۹۸ درصد آرای مردمی شروع و بعد هم به تعداد سال‌های حیاتش، انتخابات برگزار کند؟ علاوه بر همۀ این‌ها، آیا راهپیمایی‌های میلیونی سالانه، به مثابۀ رفراندم نیست؟! استقبال بی‌نظیر مردم زاهدان از رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۸۱ با آن دریای مواج جمعیت را رفراندم نمی‌دانید؟ در کجای جهان سراغ دارید یک ملت، این گونه به رهبری دانشمند، متقی، پارسا، مهربان و متواضع ابراز عشق و محبت کند؟

احتمالا این را می‌دانید که در همه جای دنیا، مقبولیت نظام سیاسی یک کشور، صرفا به این است که درصد معتنابهی از مردم آن کشور، به قوانین و سازوکارهای موجود در آن کشور، ملتزم باشند و از تمرد مدنی خودداری کنند و در عرصه‌های سیاسی آن کشور، مشارکتی قابل قبول داشته باشند. بی تردید همۀ این شرایط با درصدی بالا در جمهوری اسلامی ایران، تحقق دارد.

گاه از ظلم نظام یا دولت به اهل سنت می‌گویید! این‌گونه سخن گفتن منصفانه نیست. در این چهل و اندی سال، کدام کشور در جهان به اندازۀ ایران به فلسطینی‌های سنی و به مسلمانان بوسنی و هرزگوین و میانمار و… کمک کرده است؟! مگر از کشورهای وابسته‌ای چون عربستان، جز خیانت به آرمان فلسطین و دیگر مسلمانان سراغ دارید؟

آیا در کشور خودمان، میزان بهره‌مندی برادران عزیز اهل سنت از دستاوردهای نظام اسلامی، کمتر از بهره‌مندی‌های شیعیان از این دستاوردها است؟ تعداد قابل توجهی از فقیهان هم مذهب شما بر این فتوا اصرار دارند که حتی اگر حاکم جامعه، فردی فاسق و فاجر باشد نیز شوریدن بر او جایز نیست. حال شما را چه شده که شوریدن بر حاکم عادل اسلامی را تحمل می کنید و در برابر آن موضع صریح نمی‌گیرید؟!

برادر عزیز! شما خوب می‌دانید که به جز مقاطعی کوتاه از تاریخ اسلام، همواره شاهد حاکمیت‌های سلاطین جور و رئیس جمهورهای مستبد و خائن بر ممالک اسلامی بوده‌ایم یعنی حاکمان ظالم و مستبدی که محصول کارشان، جز وابستگی، استثمار، عقب‌ماندگی، تفرقه و فلاکت امروز جهان اسلام چیز دیگری نبوده است. حال که خدای بزرگ بر مردم خوب این کشور منت نهاده و نظامی مبتنی بر مردم سالاری دینی به او ارزانی داشته، حکم عقل و شرع و انصاف آن است که این نعمت عظیم را کفران نکنیم تا خدای ناکرده مصداق کسانی نباشیم که قرآن کریم آنان را «الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ» معرفی فرمود.

1 دیدگاه;

*

*

Top