متن نطق آیت الله کلانتری در چهارمین اجلاسیه پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری

بسم الله الرحمن الرحیم

بسیار مایلم در این جمع نورانی و در محضر خبرگان ملت، سه مطلب مهم را یادآوری کنم و بر این سه نکته تاکید ورزم:

  • مطلب اول، مسئله فقر در کشور و اهمیت فقرا در این نظام.

هیچ کس منکر خدمات بی بدیل انقلاب اسلامی به فقیران و اقشار محروم نیست.این انقلاب، توده های مردم را از حاشیه به متن آورد و به آنان هویت و حیاتی مجدد داد و آنان را در بهره‌گیری از نعمت های مادی و معنوی، سهیم اغنیا و مرفهان ساخت. به نحوی که پس از انقلاب، روستاها و شهرهای کوچک ما از همان امکاناتی برخوردار شدند که شهرهای بزرگ.

ولی با کمال تأسف واقعیاتی چند از جمله خشکسالی های پی در پی و عدم توزیع عادلانه ثروت ها و چپاول دسترنج های روستاییان توسط واسطه ها، موجب افزایش محرومیت ها و فقر بخش های عظیمی از جامعه به خصوص روستاییان و مهاجرت ناخواسته آنان به شهرها و در نتیجه افزایش بی رویه جمعیت شهری و پیدایش مشکلات متعددی مانند حاشیه نشینی شده است. و متأسفانه مشکلات و گرفتاری های این قشر آن طور که شایسته نظام جمهوری اسلامی است مورد توجه مسئولان و مدیران قرار نمی گیرد و این در حالی است که هم امام راحل اعلی الله مقامه و هم رهبر معظم انقلاب، همواره بر اولویت دادن به مشکلات این قشر تاکید ورزیده اند.

امام عظیم الشأن فرمود:”خدا نیاورد آن روزی که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما، پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم السلام سازگار نیست، دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است.”

در مناسبت دیگری فرمود:”راستی وقتی که پا برهنگان و گود نشینان و طبقات کم درآمد جامعه ما امتحان و تقیّد خود را به احکام اسلامی تا سر حد قربانی نمودن چندین عزیز و جوان و بذل همه هستی خود داده اند و در همه صحنه ها بوده اند و ان شاءالله خواهند بود و سر و جان را در راه خدا می دهند، چرا ما از خدمت به این بندگان خالص حق و این راد مردان شجاع تاریخ بشریت افتخار نکنیم، ما مجددا می گوییم که یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان، به همه  کاخ و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.”

با این همه تاکیدات امام راحل و رهبر معظم انقلاب در مورد رسیدگی به وضعیت محرومان، این شایسته نظام ما نیست که امروزه بشنویم بیش از ده میلیون نفر در کشور ما زیر خط فقر زندگی می کنند یا اینکه اعلام شود جمعیت حاشیه نشین ما ۱۱ میلیون نفر است. یا اینکه گفته شود ۸۰٪ حقوق بگیران زیر خط فقر هستند یا اینکه دستمزد پزشکان افزایش ۷۰۰ درصدی یا ۸۰۰ درصدی و یا ۱۰۰۰ درصدی داشته است اما برای کارگران تنها نیم درصد افزایش دستمزد در نظر گرفته شده است. یا اینکه بگویند از هر سه جوان ما یک نفر بیکار است، و این برای ما شرم آور است که بشنویم بازنشستگان ما که باید پس از سالیانی رنج و محرومیت، در آرامش و رفاه باشند مجبور شوند برای تامین حداقل مایحتاج خود، آبدارچی بنگاه های معاملاتی شوند. امروز تفاوت میان ثروتمندان و فقرا، تنها در داشتن یا نداشتن خانه های ویلایی و برج های بلند و اتومبیل های لوکس خارجی و مسافرت های اروپایی و اقامت در هتل های گران قیمت پنج ستاره و ریخت و پاش های آنچنانی نیست، بلکه در نوع خوراک و تحصیل و درمان و تفریح نیز نمایان است، تا آنجا که بر حسب برخی آمار، مصرف ثروتمندان در سال گذشته ۱۱۵ میلیون تومان بیشتر از فقرا بوده است.

البته همه این دردها و مشکلات قابل حل است، مشروط به آن که برخی از مسئولین و مدیران پرحرف و کم کار، به خودآیند و فرامین حکیمانه و دلسوزانه رهبر معظم انقلاب را به کار بندند و با نظریه پردازی های غیر محققانه و مسائل حاشیه ای و اختلاف برانگیز، وقت مردم را نگیرند و آب در آسیاب دشمن نریزند و ناکارآمدی و کارنابلدی خود را نپوشانند و بجای آنکه پاسخگو باشند در نقش اپوزیسیون بازی نکنند.

  • و اما مطلب دوم مسئله فضای مجازی است.

با کمال تاسف و درد، در این مسأله هم شاهدیم برخی از مسئولان به جای آنکه مشکلات این عرصه را حل کنند، سیاسی کاری می کنند و ناجوانمردانه به گونه ای سخن می گویند که گویی یک طیف، دشمن قسم خورده فضای مجازی و طیف دیگر طرفدار پر و پاقرص آن است و گویی این جمع، خواستار ارتباط و تعامل با جهان و آن جمع، مخالف با آن است.

امروز در کشور ما هیچ طیف و هیچ جریانی با اصل فضای مجازی و با فرصت ها و با خدمات فراوان آن مخالف نیست و هیچ حزب و گروهی، خواهان تعطیلی آن و قطع رابطه اطلاعاتی با جهان نیست زیرا این کار نه شدنی است و نه معقول.

اما این را هم بدانیم که هیچ گروه و هیچ جناحی حق ندارد مردم را و استقلال کشور را و دین و اخلاق مردم را و عفت عمومی جامعه را قربانی مطامع سیاسی و حزبی خود کند.

امروز اجماع همه دلسوزان جامعه و خواسته به حق همه یاوران حقیقی انقلاب، نه تعطیلی فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بلکه مدیریت، ساماندهی و بومی سازی آنهاست و کسانی که با این حقیقت روشن مخالفت می کنند و یا با کارشکنی، مانع از اجرای آن می شوند غافلانی  هستند منفعل و  مقصر.

زبان حال بلکه زبان قال غافلان و منفعلان در این عرصه آن است که ما نمی توانیم، اینان گاه به صراحت می گویند محدود کردن فضای مجازی کاری است ناممکن.

باید اینان را از خواب بیدار کرد و گفت این کار، هم ممکن است و هم در کشورهایی که خیلی بیشتر از کشور ما سابقه بهره برداری از فضای مجازی دارند سالیانی پیش، عملیاتی شده و تحقق یافته است.

کشور چین که نه مسلمان است و نه مدعی اجرای احکام اسلام، و در آن جمعیتی بالغ بر یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر زندگی می کند و تعداد کاربران فضای مجازی آن ۹۱۰ میلیون نفر ( یعنی بیش از جمعیت اروپا) و بیش از ۱۱ برابر کل جمعیت ایران است، هم فضای مجازی خود را به خوبی مدیریت کرده و هم موتورهای جستجوگر ملی و داخلی را جایگزین موتورهای خارجی آن کرده، در این کشور دو میلیون پلیس، بر این فضا نظارت دارند و مانع از فعالیت کانال های منافی با عفت عمومی می شوند.

این کشور هیچ گاه با اینترنت تمام غربی کنار نیامد، در عوض  اینترنت را از نو و با شکل کاملا چینی اختراع کرد و به خدمت خود درآورد و عملا در جنگ اطلاعاتی با آمریکا و هم پیمانانش پیروز شد.

کشورهایی مانند سوئد، کانادا، هند، کره جنوبی و مالزی که خود را نمادهای مردم سالاری و آزادی بیان می دانند، گسترده ترین میزان فیلترینگ اینترنت را اعمال می کنند.

در اتحادیه اروپا، فرانسه شدیدترین نظارت های حکومتی بر فضای سایبری را دارد. طبق قانون مصوب سال ۲۰۰۹ این کشور، کاربران ناقض قوانین شبکه، از دسترسی به آن محروم می شوند. بزرگترین مرکز کنترل اینترنت در جهان یا به اختصار جی سی اچ کیو (GCHQ) در انگلیس قرار دارد.

حتی در آمریکا، اوباما که با شعارهای آزادی خواهانه و گرایش نو لیبرالی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد و شعارهایی همچون “اینترنت باز” و ” حق استفاده از  اینترنت معادل حقوق بشر ” سر می داد در نهایت، قانون کنترل اینترنت را امضا کرد.

این است بخشی از حقایق کشورهای تاسیس کننده فضای مجازی و یا پیشتازان در استفاده از آن.

ولی بدبختانه و دردمندانه در کشور ما که آماج وحشتناک ترین هجمه های فرهنگی است و فضای مجازی، دین و فرهنگ و غیرت ونظام خانواده آن را درمعرض آسیب های جدی قرار داده، برخی کاتولیک‌تر از پاپ شده و سعی می کنند با بهانه ها و ادعاهایی نظیر آزادی و حقوق شهروندی، چشمان خود را بر این حقایق تلخ ببندند.

خدایا غافلان و به خواب رفته های ما را بیدار و نظام مقدس اسلامی را از کید بدخواهان حفظ بفرما.

  •  و اما مطلب سوم

همه می دانند مهم ترین و اصلی ترین رسالت انقلاب اسلامی، تربیت نسل موجود و نسل های آینده بر اساس ارزش ها و تعالیم نورانی اسلام است. در جمهوری اسلامی ایران، بعد از گذشت ۴۰ سال از عمر پر برکت انقلاب، سند تربیت با پشتوانه سال ها کار کارشناسی و بر مبنای اسلام، تنظیم گردید. اکنون این سوال مهم مطرح است که چرا وقتی هیئت دولت در شهریور ماه ۹۵ اجرای سند ۲۰۳۰ را تصویب می کند در کمتر از ۴ ماه دستور العمل اجرائی آن تهیه و در دی ماه ۹۵ رونمایی می شود اما سند تحول بنیادین که در آذر ماه سال ۹۰ تصویب و ابلاغ شده تاکنون اثری از اجرای آن مشاهده نمی شود. آیا وقت آن نرسیده که نهادهای مسئول به خصوص شورای انقلاب فرهنگی در این مورد به وظیفه قانونی خود عمل کنند؟

 

و السلام علیکم و رحمه الله

موضوعات مرتبط

*

*

Top